يكي از اشكال ملموس حكمراني امروزه شبكههاي سياستگذاري است. اين شبكهها در برگيرنده انواع گستردهاي از بازيگران – مانند سازمانهاي دولتي، گروههاي ذینفع سازماندهي شده و غيره در بخش سياستگذاري جامعه ميباشد.
شبكهها با توجه به سطح پيوستگي و تداوم انواع مختلفي دارند: از گروههاي منسجم سياستگذاري تا یک ائتلاف موقتی براي يك مسئله. شبكههاي سياستگذاري همكاري و تجمع منافع و منابع عمومي و خصوصي را تسهيل مينمايند و به اين وسيله كارآيي را در اجراي سياستهاي عمومي را بالا ميبرند.
شبكهها به هيچ وجه موجوديتهاي بيهمتا وخاص حيات سياسي كنوني نيستند. «مثلث آهنين » (Iron Triangles) و « اجتماع سياستگذاران » در معناي بازيگراني با منافع مشترك در بخشهاي سياستگذاري، براي بيش از دو دهه مورد استفاده و تاكيد قرار ميگرفت. به همين ترتيب دولت هميشه شكلي از رابطه مداوم را با بازيگران كليدي حاضر در محيط خودش دارد چه به شكل مدلهاي كورپوراتيستي (هميارانه) و چه در غالب هدايت و زمامداري. اما آنچه ستودني و بيهمتاست اينست كه اين شبكهها در جهت مقاومت و حتي مقابله با قدرت حكومتها منسجم و متراكم شدهاند؛ بنابه ضرورت ساختاري نقطه اتكايي خود اتكا در درون حوزه سياستگذاري براي خود ايجاد كردهاند.
لذا شبكهها در «حكمراني جديد» عناصر سياستگذاری را تنظيم و تعديل ميكنند و اين كار را بيشتر براساس ترجیحات بازیگران خود انجام ميدهند تا ملاحظات سياستگذاري. اين نحوه حكمراني چند نتيجه عمده خواهد داشت: سياستگذاري عمومي بيشتر بوسيله منافع بازيگران منفعتجوي شبكهها تحت تاثير قرار خواهد داشت تا بوسيله منافع کلان جمعي. علاوه بر اين، تغيير سياستها و خط مشيها توسط دولت بوسيله شبكههايي كه تلاش ميكنند بخش سياستگذاري را در انحصار خود بگيرند و حتي حاضرند كمر دولت را بشكنند باموانع جدي مواجه خواهد شد. مضافاْ اينكه طي زماني كه شبكهها به طور موثر بخش سياستگذاري را تحت كنترل دارند، شهروندان دولت را مسئول آنچه اتفاق ميافتد ميدانند. از اين ديدگاه، شبكهها با مجزا كردن كنترل و مسئوليت، فرايند دموكراتيك را دور ميزنند.
رابطه ميان شبكهها و دولت را ميتوان به عنوان يك وابستگي دوطرفه درنظرگرفت. از منظر دولت، شبكهها در بردارنده تعداد قابل ملاحظهاي از خبرگان و نمايندگان منافع هستند لذا مجموعههاي بالقوه با ارزشمندي در فرايند سياستگذاري عمومي به شمار ميروند. اما از آن سو شبكهها بوسيله منافع مشترك به هم پيوستهاند تا خواستها و منافع دولت را به چالش بكشند. بيشك گذار از حكومت به سوي حكمراني و حضور جامعه در سیاستگذاری – يعني كاهش اتكا به قدرت رسمي و قانوني – موقعيت شبكههاي سياستگذاري را ارتقا بخشيده است. يكي از معماهاي دولت در عصر حاضر اينست كه در عين حال كه به اين شبكهها براي وارد كردن كنشگران اجتماعي در سياستگذاري نياز دارد اما مشاهده ميكند كه سياستهايش بوسيله اين شبكهها مورد مخالفت واقع ميگردد.
![]() | ارزشهای عمومی و نگرشهای سیاسی در کار مدیران دولتی توضیحات بیشتر |
|
![]() | بازنگری در نقش تحلیلگران سیاستها در نظام اداری
ماهیت سیاستگذاری حرفه ای در دولتهای امروزی
مایکل هاولت توضیحات بیشتر |
|
![]() | مقاله بسیار مهم و ارزشمند الدر و کاب در خصوص تنظیم دستورکار سیاستی که همیشه یکی از منابع اصلی مورد استناد بوده پس از مدتها جستجو در دسترس محققان گرامی قرار می گیرد توضیحات بیشتر |
|